جدول جو
جدول جو

معنی امتحان کردن - جستجوی لغت در جدول جو

امتحان کردن
(مُ وَ تَ)
آزمودن. آزمایش کردن، ثابت شدن در مکانی. (لسان العرب از اقرب الموارد) ، نگاه داشتن. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
امتحان کردن
آزمودن، آروینیدن
تصویری از امتحان کردن
تصویر امتحان کردن
فرهنگ لغت هوشیار
امتحان کردن
ویزایش، آزمایش کردن، آزمودن
تصویری از امتحان کردن
تصویر امتحان کردن
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مَ لَ)
سرمه کشیدن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مُ صَ مَ)
خود را کشتن. خودکشی کردن
لغت نامه دهخدا
(مَ / مِ)
شعر یا سخن دیگری را گرفتن:مرا هم سزد که این ابیات را از حسن اسدی در مرثیۀ معن زائده انتحال کنم. (ترجمه تاریخ یمینی ص 446) ، کارآموز. کارورز. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(مُ مَ قَ)
فرمانبرداری. اطاعت کردن. (ناظم الاطباء). رجوع به امتثال شود، همیشگی نمودن. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مُ مَ لَ)
موردآزمایش قرار گرفتن: شاگردان مدارس سالی دو بار در خرداد و شهریور امتحان میدهند. رجوع به امتحان شود
لغت نامه دهخدا
(مُ وَ لَ)
سرباز زدن. باز ایستادن: و شیرویه را بر پدر بیرون آوردند و او امتناع می کرد، گفتند اگر تو نکنی ما دیگری را بیاریم. (فارسنامۀ ابن بلخی). ایاس بن قبیصه را بفرستاد به بنی شیبان و آنرا از ایشان بازخواست ایشان امتناع کردند. (فارسنامۀ ابن بلخی). رجوع به امتناع و امتناع نمودن شود، مثله کردن. (تاج المصادر بیهقی). گوش وبینی کشته را بریدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از امتناع کردن
تصویر امتناع کردن
خودداری کردن آبا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امتحان دادن
تصویر امتحان دادن
آزرمون دادن آروین دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امتناع کردن
تصویر امتناع کردن
خودداری کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از امتتاع کردن
تصویر امتتاع کردن
باز ایستادن، خودداری کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از امتناع کردن
تصویر امتناع کردن
لرفض
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از امتناع کردن
تصویر امتناع کردن
Refuse
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از امتناع کردن
تصویر امتناع کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از امتناع کردن
تصویر امتناع کردن
odmawiać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از امتناع کردن
تصویر امتناع کردن
отказывать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از امتناع کردن
تصویر امتناع کردن
ablehnen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از امتناع کردن
تصویر امتناع کردن
انکار کرنا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از امتناع کردن
تصویر امتناع کردن
অস্বীকার করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از امتناع کردن
تصویر امتناع کردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از امتناع کردن
تصویر امتناع کردن
거부하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از امتناع کردن
تصویر امتناع کردن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از امتناع کردن
تصویر امتناع کردن
拒否する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از امتناع کردن
تصویر امتناع کردن
לסרב
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از امتناع کردن
تصویر امتناع کردن
मना करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از امتناع کردن
تصویر امتناع کردن
ปฏิเสธ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از امتناع کردن
تصویر امتناع کردن
відмовлятися
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از امتناع کردن
تصویر امتناع کردن
rechazar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از امتناع کردن
تصویر امتناع کردن
rifiutare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از امتناع کردن
تصویر امتناع کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از امتناع کردن
تصویر امتناع کردن
weigeren
دیکشنری فارسی به هلندی