- امتحان کردن
- ویزایش، آزمایش کردن، آزمودن
معنی امتحان کردن - جستجوی لغت در جدول جو
- امتحان کردن
- آزمودن، آروینیدن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خودداری کردن
باز ایستادن، خودداری کردن
خودداری کردن آبا کردن
آزرمون دادن آروین دادن
отказывать
ablehnen
відмовлятися
odmawiać
recusar
rifiutare
rechazar
refuser
weigeren
اختياريّةٌ
मना करना
reddetmek
kukataa
অস্বীকার করা
انکار کرنا
هدیه فرستادن تحفه دادن
به هم پیوستن یگانه شدن متحد شدن بهم پیوستن دادی که منعقد میسازند و همگام شدن
Ally, Unite